امام «زمانمان» (عج) و آنچه بايد درباره ايشان بدانيم ! (قسمت دوم)
در يك كلام و به رساترين بيان، نظري ديگر بر فهرست مطالب روزمره در خصوص مهدويت انداخته و با اين معيار بنگريم كه در ميان اين همه انبوه گفته ها از او (عج) ، چقدر آن چيزي كه خود آن حضرت(عج) مي خواهند تا در باره ايشان گفته شود، مطرح و مورد تاكيد واقع شده است؟
چه اندازه در جامعه گفته مي شود : « ما كه مسلمانان عصر اميرالمؤمنين، امام حسن و امام حسين(عج) را ملامت نموده و همواره آرزو مي كنيم که اي کاش آن روزها در مدينه مي بوديم و اي کاش در كربلا و مانند آن...، امروز براي امام عصر خويش(عج) چه كرده ايم؟» و اصولا چه اندازه امروز (و نه فقط فرداي ظهور) او را امام خود احساس مي كنيم و به اينكه از ما چه خواسته اند، درباره ما چه نظري دارند، و با وجود شرايط خاص غيبت چه دستوراتي برايمان صادر فرموده اند، پرداخته ايم؟ در ايامي چون غدير كه ساعتها در فضليت و عظمت مولا علي (عج) , شعر و سخن مي رانيم، آيا اين نتيجه عملي را مورد توجه قرار مي دهيم كه چه چيز باعث شد تا اميرالمومنين با آن همه فضايل , کنار بنشينند و ديگران بر سر کار؟ آيا کسي جز امت او ؟ و چه چيز امام مجتبي (عج) را وادار به صلح و سكوت در برابر کسي چون معاويه نمود؟ و در کربلايي که هميشه از آن مي گوييم و مي گرييم، چه کساني وليّ زمان را تنها گذاشتند؟ کفار؟؟! و امروز چگونه است و ما چه امتي؟!
از جمله مسائلي که بايد در جامعه جا انداخته شود، اين است که مساله « ولايت » با تمام عظمت و اهميتي که درباره آن فرموده اند نظير آنکه ملاک قبولي اعمال است و کسي اگر هزار سال عمر کند، در بين رکن و مقام سکني گزيند، همه روزها را روزه و شبها را زنده بدارد و در آخر نيز مظلومانه کشته شود، بدون ولايت جايش در آتش است و نيز آنکه ولايت ، مهمترين ستون است از ستونهاي پنجگانه اي که اسلام بر آن بنا شده است ( بُني الاسلام علي خمس ....) و فرمايشات بسيار ديگر ؛ در اصلي ترين و عملي ترين وجه، ولايت امام زمان هر زماني است بر امت خويش و ما اگر از ولاي اميرالمومنين (عج) گفتگو داريم و در عشق ارباب بي کفن(عج) ، سينه چاک مي کنيم و نوکري آن حضرت را آرزو داريم ، بايد بدانيم که تنها خواسته آن حضرات از ما ، در قبال تمامي مصائب و مجاهدتها اين است که : « نگذاريد مهدي ما (عج) در زمان خويش تنها بماند. » و نوکري ما نسبت به خويش را در اين مي دانند كه امروز يار و خدمتگزار امام زمان (عج) باشيم. آيا خود به ما چنين نياموخته اند : « لو أدرکته لخدمته أيام حيوتي / اگر در زمان او بودم، تمام عمرم را به او خدمت مي نمودم.»( امام حسين(عج) و امام صادق(عج) ) ؟
آيا اين همه فضايل براي عزاداري، يادآوري، گريستن و گرياندن بر مصائب اهل بيت (عج) بالاخص غصه ها و گريه هاي حضرت زهرا (عج)، بدين مقصود نيست كه ما اهميت تكليفمان را نسبت به امام و ولي زمان خويش دريابيم و ادا نماييم؟…..تاريخ را در گذشته باقي نگذاشته ايم؟آري، امام زمان ما(عج) در غيبت به سر مي برد. براستي چه کسي بيش از خود ايشان مشتاق و منتظر ظهور است تا کتاب الهي ، آيين محمدي و عدالت علوي را احيا نمايد و دلهاي مجروح آل الله بويژه حضرت صديقه کبري (عج) را مسرور نمايد؟ و هر روز که بدين منوال از عمر عالم مي گذرد، ظلم و فساد در جهان بيداد مي کند، انسان هايي که مي توانند به دست مبارک او با اسلام ناب و نامهاي زيباي محمد و علي آشنا گردند اما در مرداب جهل و بي خبري مانده و دسته دسته از دنيامي روند ؛ چه کسي را بيش از ايشان غصه دار مي سازد؟...... آيا نمي شود اين گونه نباشد؟
ادامه دارد ...