خون ترکمنچاي در رگهاي روسها
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود به قلم دکتر حشمت الله فلاحت پيشه نوشت:
«از روسيه به عنوان شريک راهبردي» تا «مرگ بر روسيه» نوسان در رفتار سياسي روسها، نقطه نظرات متفاوتي را ميان سياسيون ايراني شکل داده است. به اعتقاد نگارنده، هيچ کدام از دو نگرش فوق نميتواند تمام جوانب روابط پيچيده روسيه با ايران را در برگيرد. لذا بدون اينکه با مرگ بر روسيه موافق باشم يا آرمانگرايانه آن را شريک راهبردي ايران بدانم، معتقدم موضوع روسيه نيازمند يک نقد جدي است. آنها در معادلات خود با آمريکا، ايران را خاکريزي ميدانند، که دست به دست شدن آن در يک بازي تاکتيکي، توجيه راهبردي دارد. سياستي يادآور سياست خارجي تزاري که با جداسازي بخشهاي عمدهاي از خاک ايران و تبانيهاي متعدد با قدرتهاي غربي وقت، برگههايي سياه از تاريخ ايران را رقم زد. اتفاق امروز اين است که روسيه بلافاصله پس از ديدار «مدودف» و «اوباما» اعلام کرد به دلايل فني نميتواند نيروگاه هستهاي بوشهر را راهاندازي ميکند. طبق آخرين قول قطعي ! روسها قرار بود با ورود آخرين محموله سوخت هستهاي به بوشهر، نيروگاه تا پايان سال ميلادي جاري تکميل و تحويل شود. اما گويا امسال نيز تفاوتي با وعده سال1999 ميلادي ندارد. قرار بود سال پيش نيروگاه بوشهر تحويل ايران شود. عدم تحويل موشکهاي اس300 نيز ماجرايي مشابه دارد. البته ايراد فني نيز بهانه قابل قبولي نيست. ايرانيها که اکنون به همت جوانان دانشمند خويش در زمره کشورهاي داراي فناوري و علم هستهاي قرار گرفتهاند، به خوبي ميدانند که راهاندازي نيروگاه دلايل فني دارد يا سياسي. و اصولا پس از تحويل سوخت يعني حساس ترين قسمت قرار دارد، بهانهاي براي راهاندازي وجود ندارد. تباني بر سر حوزههاي نفوذتلاش جرج بوش رئيس جمهور سابق ايالات متحده اين بود که قدرتهاي ديگر را حول محور سياست «تنبيه» ايران متحد کند و اکنون نيز باراک اوباما به دنبال اين اجماع، حول محور سياست، «تحريم» ايران است. ضمن آنکه بعد از ترديد جدي ايرانيان در مورد طرح مبادله سوخت، آمريکا براي وادار کردن ايران به پذيرش طرح، نيازمند ژست جدي روسيه و چين است. فارغ از اينکه برخلاف شعار تغيير اوباما، مجموع سياستهاي خصمانه يک سال اول بيش از مجموع سياستهاي خصمانه يک سال آخر بوش عليه ايران بود، در اينجا روي سخن با روسيه است.روسها در قالب نظم، يک، سه، چند قطبي، شرايط تک ابرقدرتي آمريکا را پذيرفتهاند. براساس اين نظم کشورهاي کوچک و متوسط در نزديکي حوزه نفوذ هر قدرت، در توافقات کلان آنها مورد تباني قرار ميگيرند. سير قهقرايي موضع گيريهاي تازه روسها از زماني آغاز شد که اوباما دستور داد طرح احداث سامانههاي موشکي و راداري در چک و لهستان به حالت تعليق درآيد و در موضوع خاص ايران نيز آمريکا در طرح تازه خواستار ارسال سوخت3/5 درصد ايران به روسيه است تا طرح بزرگتر انحصار کنسرسيومهاي هستهاي را ابتدا از روسيه آغاز کند. براساس اين طرح در کشورهاي عضو باشگاه هستهاي (کشورهاي داراي فناوري ساخت سلاح هستهاي و توليد سوخت) کنسرسيومهايي از کشورهاي طالب توليد و خريد سوخت هستهاي تشکيل ميشود و آنها موظفند سوخت موردنياز کشورهاي خارج از باشگاه را تامين کنند. به شرطي که اين کشورها قلب فناوري هستهاي يعني غني سازي سوخت را از چرخه فناوري و توليد خود حذف نمايند. بنابراين پاسخ سرد ايران به طرح اخير1 +5 با واکنش دو کشور روسيه و آمريکا مواجه شده است. البته گام بعدي اوباما، سفر به چين بود. او اميدوار است که چين را نيز در سياست ضدايراني خود همراه سازد. به هر حال چينيها نيز در دکترين سياست خارجي خود، بنايي ندارند که تا سال2025 ميلادي وارد رقابت جدي با آمريکا شوند. نياز به تغييرات راهبردي در سياست خارجي ايران دوست يا شريک راهبردي روسيه نيست. شراکت راهبردي در روابط بين الملل تحت تاثير سياستها و بازيهاي تاکتيکي قرار نميگيرد.چون در عرصه سياسي و تاکتيکي تنها براساس محاسبه سود و زيان، رفتارها به شدت دچار نوسان ميشود. متاسفانه روسها نگاهي تاکتيکي به رابطه با ايران دارند. بنابراين ما نبايد راهبردهاي ثابت خودمان را به تاکتيکهاي متغير روسها پيوند زنيم. از طرفي ديگر روسها که همواره مشوق يک سري سياستهاي ضد يکجانبه گرايي ايران بودهاند، ايران را در عرصه بين المللي يک کشور تنها و منزوي قلمداد ميکنند. در حالي که نبايد جمهوري اسلامي را با ديگر کشورهاي منطقه خاورميانه مقايسه کرد. به نظر ميرسد تقويت جنبههاي تنش زدايانه سياست خارجي ايران ضروري است. ضمن آنکه ايران هم از لحاظ عمق استراتژيک، فراگيري توان تاثيرگذاري بر تحولات منطقه، موقعيت جغرافياي اقتصادي، پشتوانه داخلي سياست خارجي و بويژه توان دسترسي بومي به فناوريهاي انحصاري موجود در دنيا، از توان مانور بالايي در عرصه بين المللي برخوردار است. متاسفانه به نظر ميرسد برخي از مسئولان مرتبط، در نشان دادن واکنش جدي در قبال بازي جديد روسيه تعلل ميکنند. در حالي که افکار عمومي داخل کشور نسبت به منافع ملي حساس بوده و ضربه به اين منافع را از ناحيه هيچ کشور غربي يا شرقي نميپذيرد. ضمن اينکه زماني که از پشتوانه داخلي سياست خارجي سخن ميگوييم، حتما بدانيم که اين قدرت در رابطه متقابل حساسيتهاي ملي و مواضع رسمي شکل ميگيرد.