اگر بخواهیم واقع‌بینانه نگاه کنیم، باید بپذیریم دلیل اینکه باراک اوباما حمله نظامی به ایران را تأیید نمی‌کند، به خاطر این نیست که او لیبرال است و نه نومحافظه‌کار، یا این که صلح طلب است. اوباما دقیقا به همان دلیلی به تأسیسات هسته‌ای و نظامی جمهوری اسلامی حمله نمی‌کند که جورج بوش هم این کار را نکرد، زیرا ما دقیقا نمی‌دانیم این تأسیسات کجا هستند و مطمئن نیستیم این حمله بتواند به جز حدود چند ماه، جلوی برنامه اتمی جمهوری اسلامی را بگیرد!

در چند روز گذشته، رسانه‌ها و تحلیلگران مسائل استراتژیک اظهار نظر های متعدد و متنوعی داشته اند که همگی به نوعی به موضوع حمله احتمالی به ایران، پیامدهای این حمله و در پایان، برحذر داشتن مقامات کاخ سفید از چنین اقدامی بوده است. جملات آغازین این گزارش، بخشی است از مقاله خانم «آن اپلبام» ، عضو سابق شورای سردبیری روزنامه «واشنگتن پست»؛این روزنامه آمریکایی دو روز پیش با تیتر «آماده جنگ با ایران هستید؟» به چاپ رسیده است.بر پایه این گزارش، اپلبام» در بخش دیگری از این نوشتار می‌نویسد: حمله به ایران سبب خواهد شد که عملیات تلافی جویانه ایران توسط هوادارانشان علیه سربازان آمریکایی در عراق و یا افغانستان و یا در لبنان و اسرائیل، بسیار هزینه‌بر و سخت باشد. ضمن این که نمی‌خواهیم یکباره قیمت نفت افزایش زیاد داشته باشد. هیچ رئیس‌جمهور عاقلی، وقتی که در دو جبهه در جنگ درگیر است، حتی سخن از وارد شدن به مبارزه دیگر به میان نمی‌آورد که نتواند هیچ گونه حمایت عمومی و مردمی برای آن پیدا کند.«فرید زکریا»، سردبیر نسخه بین‌المللی هفته‌نامه نیوزویک، با اشاره به انتشار آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در هفته گذشته که در آن نسبت به حرکت ایران به ‌سوی دستیابی به قابلیت ساخت تسلیحات هسته‌ای ابراز «نگرانی» شده بود، گفت: «این هشدارها در محاسباتی که نشان می‌دهد حمله نظامی هزینه‌های هنگفتی در پی خواهد داشت، تغییری ایجاد نمی‌کند. حمله نظامی به احتمال زیاد، تنها می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را چند سالی به تأخیر بیندازد و گذشته از این، پیامدهای سیاسی هم خواهد داشت.»

نویسنده کتاب «جهان پساآمریکایی» همچنین می‌افزاید: «حکومت ایران در صورت وقوع یک حمله نظامی، می‌تواند حمایت مردم عادی را جلب کند و پیرامون پرچم این کشور، اتحادی پدید آورد و مخالفان هم در چنین شرایطی، مجبور به حمایت از دولتی خواهند شد که از سوی کشوری خارجی مورد هجوم قرار گرفته است.»

به باور زکریا، در پی وقوع حمله نظامی ایران به خشونت در افغانستان و عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس دامن زده و از آن حمایت مالی خواهد کرد، بهای نفت افزایش برق‌آسایی خواهد داشت و طنز ماجرا اینجاست که بهای بالای نفت به تهران این امکان را می‌دهد که هزینه پروژه‌های مورد نظر خود را به راحتی تأمین کند.او همچنین می‌گوید: حمله نظامی آمریکا به ایران، سومین تهاجم این کشور به یک کشور مسلمان در یک دهه گذشته خواهد بود و به اعتقاد آقای زکریا، «این خود مهر تأییدی است بر استدلال القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی که ایالات متحده درگیر «جنگ تمدن‌ها» شده است.»بر پایه این گزارش، این نوع نگاه را حتی می‌توان در سخنان روز دوشنبه گذشته دریاسالار «مایک مولن»، رئیس ستاد کل فرماندهی ارتش آمریکا در نشستی با خبرنگاران در پنتاگون دید.مولن هرچند می‌خواهد راه حرکت هسته‌ای ایران را خطرناک نشان داده و در کنار آن وانمود کند در منطقه نسبت به این نگرانی وحدت نظر وجود دارد، در کنار این ادعاها، نتوانست پیامدهای ناگوار حمله احتمالی به ایران را پنهان کند. او گفت: راهی که ایران در راستای ساخت سلاح هسته‌ای پیش گرفته، نگرانی اصلی همه کشورهایی است که من از آنها دیدار کردم که شامل اسرائیل، مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی می‌شود.رئیس ستاد کل فرماندهی ارتش آمریکا، تأکید کرد: می‌خواهم که شفاف باشم و بیان کنم، ما برای رئیس‌جمهور اوباما و رابرت گیتس، وزیر دفاع، طیف گسترده‌ای از گزینه‌های موجود برای مقابله با این خطر را در دست داریم و مردم آمریکا را از آمادگی خود مطمئن می‌‌کنیم.‌

دریاسالار مولن افزود: با این همه، همان گونه که بارها گفته ام برای تبعات ناخواسته هر گونه حمله نظامی بسیار نگران هستم. هم‌اکنون استفاده از اهرم‌های دیپلماتیک و اقتصادی از سوی قدرت‌های جهان، نخستین گام باید باشد و هست.بر پایه این گزارش، هرچند در سخنان و مواضع این اشخاص و دیگر تحلیلگران و استراتژیست‌های با تجربه بحث حمله به ایران از سوی غرب به رهبری آمریکا غیر منطقی و فاجعه‌بار توصیف شده است اما برخی از این افراد همانند خانم «اپلبام» بر این باورند که هنوز امکان حمله احتمالی به ایران هست.او در مقاله‌ای که پیش از این گفته شد، می‌نویسد: اما اگر باراک اوباما به ایران حمله نکند، دلیل نمی‌شود که دیگری این کار را نکند. حالا که واشنگتن، همه وقتش صرف اصلاح خدمات درمانی آمریکا و اثرات انتخاب یک جمهوریخواه در رقابت های مجلس سنا در ایالت ماساچوست شده، این نشان می‌دهد که اوباما می خواهد خود را در سیاست داخلی آمریکا در تاریخ ماندگار کند؛ اما اگر یک بار ساعت دو نیمه شب تلفنش به صدا درآمد و گفت: نخست وزیر اسرائیل دستور حمله نظامی به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی را صادر کرد، آن وقت چه؟وی ادامه می دهد: سخت می‌توان گفت این سناریویی است که اجتناب‌ناپذیر است و یا اینکه قطعا عملی می‌شود، مانند اینکه برخی می‌گویند، اگر اسرائیلی‌ها این قدر علاقه‌مند به حمله نظامی به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی بودند، تاکنون این کار را کرده بودند. اسرائیل هنگامی که سال 1981 به تأسیسات اتمی عراق حمله کرد، نه منتظر کسی ماند و نه هشدار داد؛ همان گونه که در 2007 تأسیسات مشکوک اتمی سوریه را با خاک یکسان کرد. هر دوی این عملیات هم مدل‌هایی هستند که برای ایران می‌تواند به کار برده شود؛ عملیاتی کوتاه، سریع و موفقیت آمیز که هیچ تلافی جدی در پی نداشت و حتی توانستند جهان را قانع کنند که عملیاتی مشروع و برای دفاع از خود انجام داده‌اند.عضو سابق شورای سردبیری واشنگتن پست می‌افزاید: عملیات درباره ایران اما بسیار پیچیده و متفاوت است؛ برای نمونه، به این سخن «زیو راز»، فرمانده حمله هوایی سال 1981 به عراق توجه کنید؛ «در ایران با یک هدف روبه‌رو نیستید که با هشت جنگنده هوایی آن را بمباران کنید.» اپلبام می‌افزاید: لحن گفته‌های او به شکل تراژیکی سراسر غصه است؛ آن هم در حالی که فرزندانش در حال درخواست برای گذرنامه از کشورهای دیگری (غیراسرائیلی) هستند. خود اسرائیلی‌ها هم از نتیجه این حمله احتمالی مطمئن نیستند و از همین روست که عملیات تخریبی و یا دیپلماسی پشت پرده را ـ در حالی که رابطه دیپلماتیک با ایران ندارند ـ در دستور کار قرار داده‌اند؛ ضمن این که در فناوری هسته‌ای اسرائیل دست‌کم دو دهه جلوتر است. هرچند اسرائیل هیچ یک از گزینه‌ها را کنار نگذاشته، اما اقدام نظامی به دلیل پیامدهای احتمالی آن، ارزشش را ندارد.

با نگاهی تحلیلی به آنچه در بالا آورده شد و نمونه‌های بسیار دیگر، می‌توان دریافت که غرب به خوبی می‌داند که ایران به اندازه‌ای قدرتمند شده و توانایی تنوع در منابع و گزینه ها را برای دفاع از خود در منطقه ایجاد کرده است که هرگونه حمله احتمالی، می‌تواند پیامدهای فاجعه‌بار منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشد؛ هرچند چنین حملاتی در کوتاه مدت می‌تواند به ایران ضربه بزند، ایران با گذر از این دوره کوتاه‌مدت و پس از آن، چهره متفاوت‌تری به خود خواهد گرفت که این موضوع، بسیاری از معادلات کنونی را بر هم خواهد زد.